۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵

ای در بهار حسن تو گلها و لاله ها
وی لاله را ز رشک تو پر خون پیاله ها

بی چاشنی درد تو هست آب زندگی
زهری که دهر میدهدم در نواله ها

شب با سگان کوی تو گفتیم درد خویش
فریادهای ما نشنیدی و ناله ها

پر شد صحیفه ی دلم از داغ شاهدان
یک یک چو نام های کسان بر قباله ها

حرفی اگر ز نامه ی شاهی فتد قبول
از عشق بر رسول تو خواند رساله ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.