۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

دلم گر داشت وقتی خرمی ها
چو عشق آمد گذشت آن بی غمی ها

خزان غم کنون تاراج فرمود
ز گلزار امیدم خرمی ها

شب هجرم فکند از همدمان دور
خوشا صبح وصال و همدمی ها

مه نو را گر ابروی تو گفتیم
کرم ها از تو و از ما کمی ها

از آن در شاهی درمانده محروم
رقیبان را بر آن در محرمی ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.