هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق سخن میگوید و از دست دادن عقل و جان را به دلیل این غم بیان میکند. او از ساقی میخواهد که شراب بدهد تا تکلف از میان برود. شاعر همچنین از ناتوانی خود در ادامه این راه و از دست دادن آرزوهایش به دلیل دوری معشوق مینالد. در نهایت، او از معشوقی میگوید که مانند لاله غرق در خون است و با داغ او از جهان خواهد رفت.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیمی مانند شراب و غم عمیق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۲
ساقی، به غم تو عقل و جان رفت
می ده، که تکلف از میان رفت
شد تاب و توانم اندر این راه
من هم بروم، اگر توان رفت
تا شد رخ و زلفت از نظر دور
کام دل و آرزوی جان رفت
من بودم و دل که قامتت برد
آن نیز بجای راستان رفت
شاهی که چو لاله غرق خون است
با داغ تو خواهد از جهان رفت
می ده، که تکلف از میان رفت
شد تاب و توانم اندر این راه
من هم بروم، اگر توان رفت
تا شد رخ و زلفت از نظر دور
کام دل و آرزوی جان رفت
من بودم و دل که قامتت برد
آن نیز بجای راستان رفت
شاهی که چو لاله غرق خون است
با داغ تو خواهد از جهان رفت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.