هوش مصنوعی: متن بیانگر احساسات شاعر درباره دل بیقرار و عاشق است که همواره درگیر سودا و هوس‌های جدید می‌شود. شاعر از غم عشق و اسارت در آن می‌نالد و اشاره می‌کند که هرکس در جهان به دنبال چیزی است، اما دل او ویران و متعلق به دیگری است. همچنین، او از بی‌پناهی و نبود فریادرس در این راه شکایت دارد و توصیه می‌کند از کوی معشوق بازنگردد، زیرا این راه پر از آوارگان مانند اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت عشق و بی‌پناهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۹

باز این سر بی سامان، سودای کسی دارد
باز این دل هرجایی، جایی هوسی دارد

از کنج غمش دیگر، در باغ مخوان دل را
کان مرغ که من دیدم، خو با قفسی دارد

هر کس به هوای دل، دارد به جهان چیزی
مائیم و دل ویران، آن نیز کسی دارد

شبها سگ کویش را، رحمی نبود بر من
خوش وقت اسیری کو، فریادرسی دارد

از کوی بتان شاهی، کم جو ره برگشتن
کاین بادیه همچون تو، آواره بسی دارد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.