هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق یار می‌نالد و از درد دوری و اشک‌هایش سخن می‌گوید. او از خیال معشوق و تأثیرات عاطفی آن بر خود یاد می‌کند و از طبیب برای درمان درد عشق درخواست کمک دارد. در پایان نیز به تنهایی و مجلس خاص اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سوز عشق و تنهایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۲

خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون برد
نیست روی آنکه این سودا ز سر بیرون برد

خلوتی خوش دارم امشب با خیال زلف او
گر نه باد صبح از این خلوت خبر بیرون برد

با خیالش گر شبی در کنج تنهایی روم
آب چشمم باز بردارد، ز در بیرون برد

هر زمان از آب چشمم شعله بیش است، ای طبیب
شربتی فرما، که این سوز از جگر بیرون برد

مجلس خاص است، اگر شاهی گرانی میکند
اهل صحبت نیست، گو تا درد سر بیرون برد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.