۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵

گرم عشقت عنان دل نگیرد
دلم کوی بلا منزل نگیرد

مرنج از بیخودی های دلم، زانک
ز دیوانه کسی بر دل نگیرد

اگر چشمت جفایی کرد، سهل است
کسی بر مست لایعقل نگیرد

نسازد عاشقی را خاک، ایام
که اول باغمت در گل نگیرد

توانم برد جان از بند زلفت
اگر چشم توام غافل نگیرد

دوانم اشک را هر دم بکویش
که دانم راه بر سائل نگیرد

بشرطی شد قتیل عشق، شاهی
که فردا دامن قاتل نگیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.