هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دلش بدون حضور معشوق به هیچ چیز دیگر تمایل ندارد. او از بختِ خواب‌رفته و روزهای تیره در فراق گلایه می‌کند و اشاره می‌کند که حتی در بزم عیش نیز آرامش ندارد. در نهایت، شاعر به قدرت و اختیار معشوق اشاره می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «خنجر ستم» یا «تیره‌گشت روز» نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۶۲

دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد
خاطر بسوی لاله و سوسن نمیکشد

بخرام سوی باغ، که گل با وجود تو
خوبی نمیفروشد و دامن نمیکشد

ای بخت خواب رفته، کجایی، که در فراق
آن میکشم ز دوست که دشمن نمیکشد

آن را که در فراق کسی تیره گشت روز
در بزم عیش باده روشن نمیکشد

گر دست راحت است و گر خنجر ستم
شاهی ز اختیار تو گردن نمیکشد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.