هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جدایی و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود رفتن جسمش، دلش همچنان در کنار معشوق باقی مانده است. او از درد عشق و فراق می‌نالد و از یار می‌خواهد که پیامش را به رفیق برساند. همچنین، اشاره‌ای به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر شاه دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۷

گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بماند
تن روان شد بر طریق عزم و جان آنجا بماند

من خود آواره شدم، لیکن دل درمانده را
پرسشی میکن، که در کویت تن تنها بماند

عاشقان را در غمت دل رفت و درد دل نرفت
خستگان را در فراقت سرشد و سودا بماند

ساربان بر قصد دوری میزند طبل رحیل
گو بران محمل، که ما را خاری اندر پا بماند

ای صبا، از روی یاری با رفیق ما بگوی
رو که شاهی را نظر بر صورت زیبا بماند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.