هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و حسرت‌آمیز است که در آن شاعر از جدایی و دوری از معشوق سخن می‌گوید. او با بیان احساسات عمیق خود، از ماندن حسرت و عشق در دلش صحبت می‌کند و از خاطرات معشوق و تأثیر پایدارش بر زندگی خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۸

ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند
جان نماند از عشق و در دل حسرت رویت بماند

جان در این طوفان غم بر باد شد، لیکن خوشم
کز تن خاکی غباری بر سر کویت بماند

شمع وار از جمع رندان رفتی و سوزت نرفت
همچو گل دامن کشان بگذشتی و بویت بماند

ما خود از خاک درت رفتیم، لیکن گاهگاه
پرسشی میکن دل ما را، که پهلویت بماند

از تن شاهی خیالی هم نماند از غم، ولی
همچنان در دل خیال قد دلجویت بماند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.