۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰

تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند
در گردنم ز زلف تو زنجیر بسته اند

از تنگنای عشق تو جستن ره خلاص
مشکل توان، که رخنه تدبیر بسته اند

قومی که میدهند نشان از تو، غافلند
کاهل وقوف را دم تقریر بسته اند

من بعد، ما و ناله و فریاد چون جرس
زین همرهان که بار به شبگیر بسته اند

شاهی بدام زلف تو زانرو اسیر ماند
کش دست و پا به رشته تقدیر بسته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.