هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، بیانگر اسارت و گرفتاری شاعر در دام عشق و زلف معشوق است. او از ناتوانی در رهایی از این بندها سخن می‌گوید و تقدیر را مقصر اصلی می‌داند. همچنین، اشاره‌ای به غفلت دیگران از درک این عشق عمیق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی مانند اسارت در عشق، تقدیر و ناتوانی در رهایی، برای درک بهتر به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۰

تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند
در گردنم ز زلف تو زنجیر بسته اند

از تنگنای عشق تو جستن ره خلاص
مشکل توان، که رخنه تدبیر بسته اند

قومی که میدهند نشان از تو، غافلند
کاهل وقوف را دم تقریر بسته اند

من بعد، ما و ناله و فریاد چون جرس
زین همرهان که بار به شبگیر بسته اند

شاهی بدام زلف تو زانرو اسیر ماند
کش دست و پا به رشته تقدیر بسته اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.