۱۸۸ بار خوانده شده
جان به یاد تو یاد کس نکند
دل ز غم خوردن تو بس نکند
به فراق تو خو کنم ناچار
بختم ار با تو همنفس نکند
اگر این بار جان برم ز غمت
دگرم عاشقی هوس نکند
دل که بگریخت زان شکنجه زلف
تا عدم روی باز پس نکند
یار ما تند میرود، چکنم
گر نگاهی ز پیش و پس نکند
راندی از کوی خویش، شاهی را
آنچه کردی تو هیچکس نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دل ز غم خوردن تو بس نکند
به فراق تو خو کنم ناچار
بختم ار با تو همنفس نکند
اگر این بار جان برم ز غمت
دگرم عاشقی هوس نکند
دل که بگریخت زان شکنجه زلف
تا عدم روی باز پس نکند
یار ما تند میرود، چکنم
گر نگاهی ز پیش و پس نکند
راندی از کوی خویش، شاهی را
آنچه کردی تو هیچکس نکند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.