هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد فراق و غم عشق است. شاعر از دل‌درد، اسارت در کمند معشوق، وداع بلبل با چمن، دشواری سفر با دل‌بند، گذر عمر در فراق، بلندهمتی درویش، و سوزش دل توسط رقیب سخن می‌گوید. در نهایت، اشاره می‌کند که حتی شاهان نیز از تاب غم عشق در امان نبوده‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۲

رفتیم، اگر چه دل به غمت دردمند بود
در چین طره تو اسیر کمند بود

بلبل به آه و ناله چمن را وداع کرد
کان بزم را ترانه او ناپسند بود

دشوار مینمود سفر با فراغ بال
چون مرغ دل به دام کسی پای بند بود

القصه، در فراق سرآمد شمار عمر
سرمایه وصال که داند که چند بود

راضی نشد که تکیه زند بر سریر ملک
درویش را که پایه همت بلند بود

خوش کردی ای رقیب، که آتش زدی بدل
کاین داغ بر جراحت ما سودمند بود

شاهی بهیچ روی ز تاب غمت نجست
عمری اگر چه بر سر آتش سپند بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.