هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، رنجهای عاشقانه، انتقاد از ریاکاری و زهد دروغین سخن میگوید. شاعر از یار خشمگین، عشق نافرجام، و بیاعتباری دنیا مینالد و به مفاهیمی مانند صبر، عشق حقیقی و نقد اجتماع میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از اشارات انتقادی یا عاشقانه برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۴
آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود
دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود
ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر
عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود
عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم
آخر ز رهگذار تو بادم بچنگ بود
فرهاد را ز میوه شیرین، حلاوتی
روزی نشد که لایق دیوانه سنگ بود
تیغ از چه بود بر صف دلها کشیدنت؟
با لشکر شکسته چه حاجت به جنگ بود؟
شاهی سیاه نامه شد و رند و عشقباز
بگذاشت نام زهد ریایی، که ننگ بود
دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود
ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر
عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود
عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم
آخر ز رهگذار تو بادم بچنگ بود
فرهاد را ز میوه شیرین، حلاوتی
روزی نشد که لایق دیوانه سنگ بود
تیغ از چه بود بر صف دلها کشیدنت؟
با لشکر شکسته چه حاجت به جنگ بود؟
شاهی سیاه نامه شد و رند و عشقباز
بگذاشت نام زهد ریایی، که ننگ بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.