هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی از عشق است. شاعر از خیالات و آرزوهای بربادرفته خود سخن میگوید و از درد فراق و نرسیدن به معشوق شکایت میکند. در نهایت، او به شوریدهحالی و آشفتگی خود اعتراف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیدهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شوریدهحالی نیاز به بلوغ عاطفی دارند.
شمارهٔ ۸۵
عمری دهان تنگ توام در خیال بود
جان رمیده را همه فکر محال بود
رفت آنکه در مسائل عشق و رموز شوق
ز ابرو و غمزه با تو جواب و سؤال بود
گفتم: رسد میان توام باز در کنار
گفتا: برو که آنچه تو دیدی خیال بود
شرم آیدم که سجده برد پیش پای کس
آن سر که سالها برهت پایمال بود
آشفته رفت گفته شاهی در این غزل
آری، بفکر زلف تو شوریده حال بود
جان رمیده را همه فکر محال بود
رفت آنکه در مسائل عشق و رموز شوق
ز ابرو و غمزه با تو جواب و سؤال بود
گفتم: رسد میان توام باز در کنار
گفتا: برو که آنچه تو دیدی خیال بود
شرم آیدم که سجده برد پیش پای کس
آن سر که سالها برهت پایمال بود
آشفته رفت گفته شاهی در این غزل
آری، بفکر زلف تو شوریده حال بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.