هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن میگوید و از درد دل و اشکهای گلگون خود مینالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند خضر و مسیحا دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۸۸
سوی باغ آن سرو بالا میرود
باز کار فتنه بالا میرود
جان من، هر گه که جایی میروی
عاشقان را دل به صد جا میرود
چون دلم خون میکنی بشتاب از آنک
روزگار از پهلوی ما میرود
هست گلگون سرشکم گرم رو
در پیت میرانمش تا میرود
گفتمش جان داد شاهی بی تو، گفت:
بحث در خضر و مسیحا میرود
باز کار فتنه بالا میرود
جان من، هر گه که جایی میروی
عاشقان را دل به صد جا میرود
چون دلم خون میکنی بشتاب از آنک
روزگار از پهلوی ما میرود
هست گلگون سرشکم گرم رو
در پیت میرانمش تا میرود
گفتمش جان داد شاهی بی تو، گفت:
بحث در خضر و مسیحا میرود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.