هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و انتظار معشوق می‌گوید. او از ناامیدی و پشیمانی زاهد از پندهایش سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها با شکستن قید و بندها می‌توان به وصال رسید. شاعر همچنین از وفاداری به معشوق و انتظار کشیدن برای او سخن می‌گوید و در پایان، از معشوق می‌خواهد که به عاشقان خود رحم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۰

هرکس گرفته دامن سرو بلند خویش
مائیم و گوشه ای و دل دردمند خویش

زاهد به کوی عافیتم مینمود راه
روی تو دید، گشت پشیمان ز پند خویش

تا نیشکر شکسته نشد کام از او نیافت
در وی کسی رسد که بر آید ز بند خویش

در راه انتظار تو چشمم سفید شد
آخر غباری از ره سم سمند خویش

شاهی ز غلام تست، ز کوی خودش مران
خنجر مکش بر آهوی سر در کمند خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.