هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و محنت خود می‌گوید و از بلا و دردی که نصیبش شده شکایت دارد. او به عشق و وفا اشاره می‌کند و از روزهای وصل و شکرگزاری نعمت‌ها یاد می‌کند. در نهایت، از همت و پایمردی در راه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۹

گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خویش
من و عقوبت هجران و کنج محنت خویش

بلا و درد تو ما را نصیب شد، چکنم
نه عاقلست که راضی نشد به قسمت خویش

زمانی از سر این خسته پا کشیده مدار
که میبریم از این آستانه زحمت خویش

به داغ دوری اگر مبتلا شدیم، سزاست
چو روز وصل نگفتیم شکر نعمت خویش

قدم به کوی وفا مردوار نه، شاهی
که پیر عشق روان کرد با تو همت خویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.