هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و دوری از معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که به دلیل این دوری، دیگر آبرویی ندارد و راهی به سوی او نمی‌یابد. او از خستگی ناشی از غم و نبود گفتگو با معشوق شکایت می‌کند و در نهایت اعلام می‌کند که جز آرزوی شهادت چیزی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین اشاره به آرزوی شهادت ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب داشته باشد.

شمارهٔ ۱۲۲

من ار پیش یار آبرویی ندارم
ز خاک درش ره بسویی ندارم

بزندان دوری بسازم ضروری
چو از گلشن وصل بویی ندارم

ببخشای اگر پیش راهت نهم روی
که جای دگر راه و رویی ندارم

ز خار غمم خسته چون بلبل دی
از آن با گلی گفتگویی ندارم

مگو عاقبت خون شاهی بریزم
که من خود جز این آرزویی ندارم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.