۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

هر شب از مستی بسوی خانه ره گم میکنم
نقد هستی وقف بر خمخانه و خم میکنم

هر شب از سوز درون بر حال بیماری خود
گاه میگریم چو شمع و گه تبسم میکنم

میکنم هر لحظه در پیش سگانت جای خویش
خودنمائی بین که من در پیش مردم میکنم

خواهم اندر پایت افتم، دامنت گیرم بدست
چون ترا دیدم، ز شادی دست و پا گم میکنم

گفته ای: شاهی، بر این در کیست با چندین فغان
داد خواهم، بر در سلطان تظلم میکنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.