هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عشق و وفاداری خود به یک شخصیت قدرتمند و محبوب (شهریار جهان) می‌پردازد. او خود و همراهانش را غریب‌هایی بی‌خانمان توصیف می‌کند که برای عشق به این شخصیت، وطن را رها کرده‌اند. شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و از شخصیت مورد نظر طلب لطف و رحمت می‌کند. او همچنین به شهرت خود به عنوان وفاداران این شخصیت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۱

تو شهریار جهان، ما غریب شهر توایم
وطن گذاشته، بیخانمان ز بهر توایم

دوای دل نشود نوش جام جم ما را
که ناز پرور پیمانه های زهر توایم

ز لطف بر سر ما دست رحمتی می نه
که پایمال حوادث ز تاب قهر توایم

چو لاله، داغ دل از نوبهار عارض تو
چو غنچه، خون جگر از لعل نوش بهر توایم

شد از وفای تو مشهور عالمی شاهی
بس است شهرت ما، کز سگان شهر توایم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.