هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد عشق ناگفته و رنج‌های ناشی از آن را بیان می‌کند. شاعر از ناتوانی در بیان اسرار عشق، تلاش بی‌ثمر برای فراموشی و رنج دل شکسته سخن می‌گوید. اشک‌هایش را به دریا تشبیه می‌کند که تنها با سوزن مژه می‌توان آن را نگه داشت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات سنگین ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۳۸

ما را غمی است از تو که گفتن نمیتوان
وز عشق، حالتی که نهفتن نمیتوان

بسیار گفته شد سخن از نکته های عقل
اسرار عشق ماند که گفتن نمیتوان

جاروب آن ره از مژه کردم، ولی چه سود
چون کوی دوست رفتن و رفتن نمیتوان

ما راست غنچه وار دلی مانده غرق خون
بادی چو نیست از تو شکفتن نمیتوان

شاهی، نثار اشک تو دریست شاهوار
کان جز به سوزن مژه سفتن نمیتوان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.