هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر طبیعی مانند باد، گل، لاله و غنچه، به بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی میپردازد. شاعر از باد میخواهد پردهها را کنار زده و زیباییهای طبیعت را آشکار کند. او به زندگی گذرا، اهمیت عشق و می، و رهایی از قید و بندهای دنیوی اشاره میکند. همچنین، از زاهدانی که به زندگی دیگران حسد میبرند، انتقاد کرده و طلب بینیازی از گنج عافیت برای آنان میکند. در نهایت، شاعر به خواننده توصیه میکند که از روزگار خوش استفاده کند و به ندای عشق و مستی پاسخ دهد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادهای اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشارههایی به مصرف می و مستی وجود دارد که برای مخاطبان جوانتر ممکن است نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۴۰
ای باد، پرده زان گل نو رسته باز کن
گو بر فروز لاله، رخ و غنچه، ناز کن
باد بهار داغ کهن تازه میکند
مطرب، همان ترانه دلسوز ساز کن
در پرده نوش جنس مروق، که پیر کار
با هیچکس نگفت که افشای راز کن
ای جام باده بر کف و ایمن ز محتسب
مناع خیر میگذرد، در فراز کن
زاهد که بر خرابی ما رشک میبرد
یارب ز گنج عافیتش بی نیاز کن
ای از می فریب، چو نرگس به خواب ناز
بگذشت روزگار خوشی، چشم باز کن
شاهی، چو پیر میکده میخواندت به عیش
خوش مرشدیست، دست ارادت دراز کن
گو بر فروز لاله، رخ و غنچه، ناز کن
باد بهار داغ کهن تازه میکند
مطرب، همان ترانه دلسوز ساز کن
در پرده نوش جنس مروق، که پیر کار
با هیچکس نگفت که افشای راز کن
ای جام باده بر کف و ایمن ز محتسب
مناع خیر میگذرد، در فراز کن
زاهد که بر خرابی ما رشک میبرد
یارب ز گنج عافیتش بی نیاز کن
ای از می فریب، چو نرگس به خواب ناز
بگذشت روزگار خوشی، چشم باز کن
شاهی، چو پیر میکده میخواندت به عیش
خوش مرشدیست، دست ارادت دراز کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.