هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، زیبایی معشوق را با عناصر طبیعی مانند ماه و خورشید مقایسه می‌کند و از تأثیر عشق بر زندگی و آرامش شاعر می‌گوید. شاعر از دست دادن صبر و سلامت خود را به پای نغمه‌های چنگ و رباب می‌گذارد و از درد فراق و اشک‌های بی‌پایان می‌نالد. در پایان، دل شکسته و جان خود را در زنجیرهای پیچ‌و‌تاب‌دار عشق توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و اندوه نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۴۹

رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو
به خنده لعل تو نقل و شراب شد هر دو

چو دور شد لب و چشم توام ز پیش نظر
ز دیده و دلم آرام و خواب شد هر دو

متاع صبر و سلامت که داشتم زین پیش
فدای نغمه چنگ و رباب شد هر دو

ز بسکه سیل دمادم ز دل به دیده رسید
ببین که خانه چشمم خراب شد هر دو

دل شکسته و جانی که بود شاهی را
در آن سلاسل پر پیچ و تاب شد هر دو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.