هوش مصنوعی:
شاعر از ساقی درخواست میکند با دادن جامی از شراب، دردهایش را تسکین دهد. او حتی در صورت عدم پاسخ، پذیرای دشنام است. شاعر ابراز میکند که جانش فدای تیغ ساقی است و از او میخواهد قصهاش را به پایان برساند. همچنین، از دوری شکایت کرده و درخواست نامه و پیغام دارد. در پایان، از سوزش دلش میگوید و خواهان وعدهای هرچند ناپخته است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوان تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و دشنام ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۵۴
ساقیا، لطفی بکن جامی بده
درد ما را یکدم آرامی بده
میکنم عرض نیازی پیش تو
گر جوابی نیست، دشنامی بده
سر فدای تیغ تست، ای جان بیا
قصه ما را سرانجامی بده
ما چو دوریم از برت، آخر گهی
نامه ای بنویس و پیغامی بده
چند سوزی شاهی دلخسته را
گاهگاهش وعده خامی بده
درد ما را یکدم آرامی بده
میکنم عرض نیازی پیش تو
گر جوابی نیست، دشنامی بده
سر فدای تیغ تست، ای جان بیا
قصه ما را سرانجامی بده
ما چو دوریم از برت، آخر گهی
نامه ای بنویس و پیغامی بده
چند سوزی شاهی دلخسته را
گاهگاهش وعده خامی بده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.