هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و محنت‌های عاشقانه خود می‌گوید و از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. او از ویرانی خانه دلش در سیل محنت‌ها سخن می‌گوید و از زمانه می‌خواهد که دشمنانش را سرکوب کند. همچنین، به ناتوانی خود در برابر معشوق اعتراف کرده و از گفتگوهای بی‌ثمر با او گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از استعاره‌های ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند محنت، حقارت و نامرادی نیاز به درک عمیق‌تری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۵۵

من از خاک درت رفتم، متاعم را بغارت ده
گرانی بردم از کویت، رقیبان را بشارت ده

مرا از سیل محنت خانه ویران گشت در کویت
زمانه گو اساس خصم را ساز عمارت ده

بیغما برد چشم کافرت ملک دل و دین ها
که گفت آن ترک تیرانداز را تعلیم غارت ده؟

به تعظیم وصالش چون نگشتی سرفراز، ای دل
به عجز و نامرادی روی در کنج حقارت ده

سر فریاد بلبل نیست آن گلبرگ رعنا را
چه سود این گفتگو شاهی، برو ترک عبارت ده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.