۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۷

ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده
ما ز اندوه میان تو خیالی مانده

دل مهجور من از مویه چو مویی گشته
تن رنجور من از ناله چو نالی مانده

بتمنای دهان تو همه عمر گذشت
وز تو ماراست همین فکر محالی مانده

لعلت از گوهر کانیست نشانی داده
رویت از نسخه مانیست مثالی مانده

رانده شاهی ز غمت اشک چو پروین هر دم
هر کجا از سم اسب تو هلالی مانده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.