هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از توصیف معشوق و حالات عاشق در برابر او سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف عنبرسا، سرو قامت، و لب لعل، زیبایی‌های معشوق را ستایش می‌کند و از تأثیرات عشق بر خود می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مستی و بی‌خودی عاشق در راه عشق دارد و هشدار می‌دهد که سخن گفتن از معشوق ممکن است باعث سقوط شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده، فهم آن را برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۱۶۲

تا گشودی دو زلف عنبرسای
باد شد عود سوز و نافه گشای

جای ما کوی تست، جور مکن
که بدینها نمیرویم از جای

بتماشا چو سرو قامت یار
بر لب جوی شد قدح پیمای

بنگر در هوای آن لب لعل
گشته چشم پیاله خون پالای

نرگس مست را فکند از چشم
چمن از ساقیان بزم آرای

هر که را پیر عقل شد رهزن
قول مطرب نگشت راهنمای

سخن از زلف او مگو شاهی
تا نیفتد سراسر اندر پای
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.