هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان میشود که به معشوق خود (شمع رخسار) ابراز عشق و شیفتگی میکند. او از درد عشق و دیوانگی خود میگوید و خود را مانند پروانهای میداند که دور شمع معشوق میگردد. شعر پر از تصاویر شعری مانند شمع، پروانه، خال سیاه و زلف معشوق است و حالات عاشقانه و عرفانی را به زیبایی به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۶۴
ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشانه ای
وی زافتاب روی تو، گنجی به هر ویرانه ای
گر عاشقی در کوی تو باید، من تنها بسم
نشنودی آخر جان من، کز خانه ای دیوانه ای
خواهم متاع جان بکف، گرد سرت گردم شبی
ای طایر قدس آمده شمع ترا پروانه ای
تا دید آن خال سیه پهلوی زلفش مرغ دل
افتاد در دام بلا بیچاره بهر دانه ای
در گوش تو آه و فغان، بادی است از هر سو وزان
با چشم خواب آلود تو، افسون من افسانه ای
شاهی که میسوزد دلش، بیچاره آهی میکشد
دودی به روزن بر شود، هر جا که سوزد خانه ای
وی زافتاب روی تو، گنجی به هر ویرانه ای
گر عاشقی در کوی تو باید، من تنها بسم
نشنودی آخر جان من، کز خانه ای دیوانه ای
خواهم متاع جان بکف، گرد سرت گردم شبی
ای طایر قدس آمده شمع ترا پروانه ای
تا دید آن خال سیه پهلوی زلفش مرغ دل
افتاد در دام بلا بیچاره بهر دانه ای
در گوش تو آه و فغان، بادی است از هر سو وزان
با چشم خواب آلود تو، افسون من افسانه ای
شاهی که میسوزد دلش، بیچاره آهی میکشد
دودی به روزن بر شود، هر جا که سوزد خانه ای
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.