هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از زلف یار و پیچیدگیهای آن به عنوان نمادی از مشکلات عشق یاد میکند و از غم و رنجهای عشق، رقیبان و ناپایداری شرایط مینالد. همچنین، به آرزوی رهایی از بند عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۷۰
اگر زلف تو خم در خم نبودی
مرا حال این چنین در هم نبودی
غمی دارم ز زلفت یادگاری
بلا بودی اگر این هم نبودی
کجا رفت آنکه در خلوتگه راز
به جز ما و تو کس محرم نبودی
غم از جور رقیبان است در عشق
اگر از یار بودی، غم نبودی
رهایی جستی از بند تو شاهی
بنای عشق اگر محکم نبودی
مرا حال این چنین در هم نبودی
غمی دارم ز زلفت یادگاری
بلا بودی اگر این هم نبودی
کجا رفت آنکه در خلوتگه راز
به جز ما و تو کس محرم نبودی
غم از جور رقیبان است در عشق
اگر از یار بودی، غم نبودی
رهایی جستی از بند تو شاهی
بنای عشق اگر محکم نبودی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.