هوش مصنوعی:
متن بالا بیانگر درد و رنج شاعر از دوری یار و گرفتاری در زندان زندگی است. شاعر از اشکهایش سخن میگوید و از یار میخواهد که اگر بازگردد، وفادار باشد. همچنین، او به طبیبان و رفیقانش اشاره میکند که از درد او آگاهند اما قادر به درمانش نیستند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند درد، دوری، و انتظار نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۸۲
دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟
گر وصال کعبه میخواهی سخن در راه گوی
باغ گو عشرتگه مرغان فارغبال باش
ما گرفتاران به زندان قفس کردیم خوی
از فغان زار من گشته رفیقان دردمند
وز دل بیمار من مانده طبیبان چاره جوی
جویها بر روی من پیدا شد از سیلاب اشک
ای بکویت آبروی دردمندان آب جوی
یار اگر برگشت، شاهی در وفا یکروی باش
کاندر این بستانسرا هستند رعنایان دوروی
گر وصال کعبه میخواهی سخن در راه گوی
باغ گو عشرتگه مرغان فارغبال باش
ما گرفتاران به زندان قفس کردیم خوی
از فغان زار من گشته رفیقان دردمند
وز دل بیمار من مانده طبیبان چاره جوی
جویها بر روی من پیدا شد از سیلاب اشک
ای بکویت آبروی دردمندان آب جوی
یار اگر برگشت، شاهی در وفا یکروی باش
کاندر این بستانسرا هستند رعنایان دوروی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.