هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز و مدحی است که در آن شاعر از خداوند به خاطر بازگشت بخت و اقبال خود تشکر می‌کند. سپس به ستایش سلطان معزالدین و عدالت و قدرت او می‌پردازد. شاعر از عدالت و قدرت سلطان سخن می‌گوید و تأثیر مثبت حکومت او را بر مردم و دشمنانش توصیف می‌کند. در پایان، شاعر از مشکلات خود و گذر عمر شکایت می‌کند اما با این حال، از بهبود وضعیت خود به لطف سلطان ابراز خوشحالی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و تاریخی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات استفاده‌شده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ٩٨ - وله ایضاً قصیده در مدح ملک معزالدین کرت

منت خدیرا که پس از هجر دیر باز
بخت رمیده روی بوصلم نهاد باز

اقبال بهر رونق کارم میان ببست
دولت در مراد برویم گشاد باز

چشم مرا چو چشمه خورشید نور داد
خاک جناب حضرت شاه رهی نواز

سلطان معز دولت و دین آنکه صد هزار
محمود زیبدش که بود بنده چون ایاز

آنشاه شه نشان که بود نام سروری
بر ذات او حقیقت و بر دیگران مجاز

شاهنشه زمانه که از خاک پای او
سازند تاج سر همه شاهان سرفراز

درگاه اوست قبله حاجات وزین قبل
مانند قبله می بردش عالمی نماز

با عدل او شبان عجب ارز آنکه گرگ را
در حفظ گوسفند کند از سگ امتیاز

در عهد او بقهقهه خندد ز خوشدلی
کبک دری چو بشنود آواز طبل باز

از بیم تیغ هندی او در جهان کسی
جز چشم دلبران نکند عزم ترکتاز

از بوته هوان ندهد خصم را خلاص
تا سر بسان زر نبرد از تنش بگاز

از رغبتی که هست دل شاه را برزم
خندان لبست تیغش و رمحش در اهتزاز

با اهتزاز و خنده که در تیغ و رمح اوست
باشد اجل ز حیرت ایشان در احتراز

شاها چه گوید ابن یمین از جفای چرخ
دوران عمر کوته و شرح غمم دراز

با اینهمه بدیش چه غم زو که کار من
آخر نکو شدست بتوفیق کار ساز

شد خسروی مربی من کآفتاب وار
در سایه عنایت خود داردم بساز

یعنی معز دولت و ملت که ملک را
باشد بخسرویش چو تن را بجان نیاز

تا وقت سور و شیون از آواز ساز و سوز
دلرا رسد نوازش و جانرا بود گداز

بنگاه دشمنان وی و بزم دوستان
خالی مباد یکدم از آواز سوز و ساز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٩٧ - قصیده در مدح علاءالدین محمد
گوهر بعدی:شمارهٔ ٩٩ - وله ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.