هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که حتی رنج هجران و زندان نیز برایش شیرین است، چرا که به عشق معشوق میارزد. او از درد فراق و اشتیاق دیدار مینالد و خود را به ابزاری مانند قلم و سرمه تشبیه میکند که در خدمت معشوق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد.
شمارهٔ ۱
آمدم بار دگر بر سر پیمان شما
که ندارم پس ازین طاقت هجران شما
بر سرم افسر شاهی نبود خوشتر از آنک
دست و پا بسته به زنجیر به زندان شما
چون دوات ار چکد از دیده ی من خون سیاه
سر بپیچم چو قلم از خط فرمان شما
سرمه ی روشنی دیده ی غم دیده کنم
گرد خاک کف پای سگ دربان شما
صدف گوهر شهوار کند جزع مرا
چون شود خنده زنان لعل درافشان شما
گر ز سودا نبود پس ز چه روی ابن یمین
می کشد این همه صفرا ز رقیبان شما
که ندارم پس ازین طاقت هجران شما
بر سرم افسر شاهی نبود خوشتر از آنک
دست و پا بسته به زنجیر به زندان شما
چون دوات ار چکد از دیده ی من خون سیاه
سر بپیچم چو قلم از خط فرمان شما
سرمه ی روشنی دیده ی غم دیده کنم
گرد خاک کف پای سگ دربان شما
صدف گوهر شهوار کند جزع مرا
چون شود خنده زنان لعل درافشان شما
گر ز سودا نبود پس ز چه روی ابن یمین
می کشد این همه صفرا ز رقیبان شما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.