هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر درد عشق و شیدایی است. شاعر از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند زلف معشوق، شمع و پروانه، و عیسی دم برای توصیف احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و دینی مانند آیت موسائی و ملت ترسائی دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۳

هر که بیند رخ آندلبر یغمائی را
نکند هیچ ملامت من شیدائی را

جان زیان کرد دلم بر سر بازار غمش
وینزمان سود بود این دل سودائی را

دلبرا زلف تو عیسی دم و زنار و شست
بو که احیا نکند ملت ترسائی را

تا نیابد ز رخت شمع فلک پروانه
روشنائی ندهد گنبد مینائی را

ز آنکه آن خط مسلسل چو محقق گردد
بیگمان نسخ کند آیت موسائی را

کاش بینم نفسی خیل خیال تو بخواب
تا بدو باز برم محنت تنهائی را

گفته بودم که بگویم غم دل پیش رخت
خود گشادی رخ و بستی در گویائی را

عشق آمد ز در ابن یمین رفت شکیب
کی بود طاقت عشق تو شکیبائی را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.