۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳

ای ترک بده باده گلفام که عیدست
وز دست مده جام غم انجام که عیدست

از رنج مه روزه چو جستی بسلامت
بزم طرب آرای بهنگام که عیدست

اعلام طرب عاقل اگر می نفرازد
او را ز سر علم کن اعلام که عیدست

می رونق ایام نشاط و طرب آمد
دریاب کنون رونق ایام که عید است

از تلخی می شاید اگر ترک شکر لب
شین ین کندم بار دگر کام که عیدست

ابروی تو چون ماه نوام دوش گه شام
فرمود که می نوش هم از بام که عیدست

ای ابن یمین چند نشینی بدر زهد
برخیز سوی میکده بخرام که عیدست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.