هوش مصنوعی: متن دربارهٔ شاعر یا حکیمی است که پس از اتمام داستان‌سرایی و بیان حکمت‌های پیشینیان، به عزم سفر برمی‌خیزد. او در آستانهٔ مرگ، رفیقان خود را از تصمیمش آگاه می‌کند و با خنده و امید به آمرزش الهی، از آنان می‌خواهد که از زحمت‌های او دوری کنند. سپس در میان گفتگو، خواب بر او چیره می‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر بیدار نخواهد شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، موضوع مرگ و رحیل ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

بخش ۴۸ - انجامش روزگار نظامی

مغنی ره مش جان بساز
نوازش کنم زان ره دل‌نواز

چنان زن نوا از یکی تا به صد
که در بزم خسرو زدی باربد

نظامی چو این داستان شد تمام
به عزم شدن نیز برداشت گام

نه بس روزگاری برین برگذشت
که تاریخ عمرش ورق در نوشت

فزون بود شش مه ز شصت و سه سال
که بر عزم ره بر دهل زد دوال

چو حال حکیمان پیشینه گفت
حکیمان بخفتند و او نیز خفت

رفیقان خود را به گاه رحیل
گه از ره خبرداد و گاه از دلیل

بخندید و گفتا که آمرزگار
به آمرزشم کرد امیدوار

زما زحمت خویش دارید دور
شما وین‌سرا ما و دارالسرور

درین گفتگو بد که خوابش ربود
تو گفتی که بیداریش خود نبود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۷ - انجامش روزگار سقراط
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - ستایش ملک عز الدین مسعود بن ارسلان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.