هوش مصنوعی: این متن داستان مرگ سقراط را روایت می‌کند. سقراط، فیلسوف بزرگ، پس از نوشیدن زهر، با آرامش و خردمندی به مرگ خود می‌نگرد. او به شاگردانش می‌گوید که نباید برای مرگ نگران باشند و باید به زندگی ادامه دهند. در نهایت، سقراط با آرامش به خواب ابدی فرو می‌رود.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم فلسفی و تاریخی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع مرگ و نحوه برخورد با آن نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

بخش ۴۷ - انجامش روزگار سقراط

درآرای مغنی سرم را ز خواب
به ابریشم رود و چنگ و رباب

مگر کاب آن رود چون آب رود
به خشگی کشی تر آرد فرود

چو سقراط را رفتن آمد فراز
دو اسبه به پیش اجل رفت باز

شنیدم که زهری برآمیختند
نهانی دلش در گلو ریختند

تن زهر خوارش چو شد دردمند
به سوی سفر بزمه‌ای زد بلند

چنین گفت چون مدت آمد به سر
نشاید شدن مرگ را چاره‌گر

در آن خواب کافسرده بالین بود
نشست یکایک به پائین بود

چو دیدند کان مرغ علوی خرام
برون رفت خواهد بزودی ز دام

به سقراط گفتند کای هوشمند
چو بیرون رود جان ازین شهر بند

فروماند از جنبش اعضای تو
کجا به بود ساختن جای تو

تبسم کنان گفتشان اوستاد
که بر رفتگان دل نباید نهاد

گرم باز یابید گیرید پای
بهرجا که خواهید سازید جای

درآمد بدو نیز طوفان خواب
فرو برد چون دیگران سر به آب

شدند آگه آن زیرکان در نهفت
که استاد دانا بدیشان چه گفت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۶ - انجامش روزگار فرفوریوس
گوهر بعدی:بخش ۴۸ - انجامش روزگار نظامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.