۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲

از روی تو ایمهوش گر پرده بر اندازند
خلقی بهوای دل درپات سر اندازند

تا دامن پاکت را گردی نرسد زیبد
گر پرده دلها را برر رهگذر اندازند

آنها که به پیش دل از عقل سپر سازند
چون حمله برد عشقت جمله سپر اندازند

ترکان کمان ابرو از تیر نظر هر دم
در صید گه جانها صید دگر اندازند

جانرا نرسد چیزی جز آنکه سپر باشد
جائیکه پریرویان تیر نظر اندازند

گر سلسله مشکین از ماه بر اندازی
جانها بهوای تو عشاق براندازند

در حجره دل عشقت چون صدر نشین گردد
رخت خرد ار خواهد ورنی بدر اندازند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.