هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از بازگشت معشوقی سخن می‌گوید که قبلاً از شاعر دور شده بود. توصیف‌های زیبایی از ظاهر و جذابیت‌های معشوق ارائه می‌شود، مانند موهای عنبرین، صورت ماه‌گونه، و تأثیر عمیق او بر طبیعت و اطرافیان. شاعر از عشق خود و داستان زیبایی معشوق سخن می‌گوید و احساسات بی‌قرار خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۹۷

باز آمد آن نگار که از ما بریده بود
و ز هجر او قرار ز دلها رمیده بود

بر صورتیکه دیده رضوان بباغ خلد
حوری نظیر آن بت زیبا ندیده بود

زنجیر عنبرین ز سر زلف ساخته
گوئی که شور این دل شیدا شنیده بود

بر روی همچو ماه چو منشور شهریار
بهر فریب خلق دو طغرا کشیده بود

گل را بپای و پیرهن لعل را ز سر
از رشک روی آن بت رعنا دریده بود

سرو سهی که بر چمن آزاد می زید
در بندگیش قامت والا خمیده بود

عشق من و حکایت حسنش بهر مقام
همچون حدیث وامق و عذرا رسیده بود

دل بیقرار بود ز سودای زلف او
گوئی که تاب طره حورا ندیده بود

ابن یمین گناه چه بر دل همی نهی
اول بنای فتنه و غوغا ز دیده بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.