هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و شوق دیدار معشوق سخن می‌گوید. او از توصیف زیبایی‌های معشوق، مانند روی کافور و زلف مشکین، و تأثیر عمیق این عشق بر دل و جان خود می‌نویسد. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند سودای زلف و معانی نهفته در آن دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۲۵

شادباش ای دل که حالت پیش جانان گفته اند
ماجرای درد تو یک یک به درمان گفته اند

شوق بلبل پیش گل یکسر حکایت کرده اند
حالت پروانه را با شمع رخشان گفته اند

این چه دولت بود یارب کز چنین مور ضعیف
قصه ی او را به درگاه سلیمان گفته اند

در دماغ عقل من سودای زلفش دیده اند
هر سر مویی رگی پیوسته با جان گفته اند

روی چون کافور او و زلف مشکین را به هم
اهل معنی چون ید بیضا و ثعبان گفته اند

از چه روی افکند دردی در دلم میگون لبش
گرد و ای درد دل لعل بدخشان گفته اند

گفته اند ابن یمین در دل نهان دارد غمش
آشکار است این ندانم کز چه پنهان گفته اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.