۱۹۱ بار خوانده شده
گر کسی چشم و لبی خواست چو بادام و شکر
گو ببین چشم و لبش راست چو بادام و شکر
نه لب و چشم همه شکر و بادام بود
چشم و لب دلبر ما راست چو بادام و شکر
بهر چشم و لبش ار جان بدهم شاید از آنک
آرزوی دل شیداست چو بادام و شکر
گر چه از چشم و لبش دید زیانها دل من
لیک آنرا بهوس خواست چو بادام و شکر
بوسه ئی خواستم از وی ز پی منع سئوال
چرب و شیرین سخن آراست چو بادام و شکر
سخن ابن یمین در صفت چشم و لبش
چرب و شیرین ز همه خاست چو بادام و شکر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گو ببین چشم و لبش راست چو بادام و شکر
نه لب و چشم همه شکر و بادام بود
چشم و لب دلبر ما راست چو بادام و شکر
بهر چشم و لبش ار جان بدهم شاید از آنک
آرزوی دل شیداست چو بادام و شکر
گر چه از چشم و لبش دید زیانها دل من
لیک آنرا بهوس خواست چو بادام و شکر
بوسه ئی خواستم از وی ز پی منع سئوال
چرب و شیرین سخن آراست چو بادام و شکر
سخن ابن یمین در صفت چشم و لبش
چرب و شیرین ز همه خاست چو بادام و شکر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.