هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زلف دلاویز، لب شیرین و چشم‌های معشوق سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند موج دریا و سلسله‌های جنبان توصیف می‌کند. همچنین، شاعر از دیوانگی عشق و مشغولیت ذهنی خود به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۹۷

ای قاعده زلف دلاویز تو مشکل
ز آنغالیه گون سلسله آسان تو مشکل

گفتم که لبت خون دلم ریخت خطا بود
با چشمه حیوان نتوان گفت که قاتل

زینسان که زند دیده دریا صفتم موج
ناگاه فتد مردم آبیش بساحل

زلف تو بتخویف دلم سلسله جنباند
خرم دل دیوانه گر اینست سلاسل

یا این لب شیرین دلم از چشمه حیوان
هرگز نخورد آب که شورست مناهل

چون سایه اگر در پی اویم مکنم عیب
ای بیخبر اندر نگر آن شکل و شمایل

مشغول بتست ابن یمین لیک چه مقصود
پروای ویت نیست زمانی ز مشاغل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.