هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر شور و اشتیاق شاعر برای وصال با معشوق و مستی از عشق اوست. شاعر از رفتن به می‌خانه و مستی از می عشق سخن می‌گوید و بر این باور است که این مستی نه از شراب، بلکه از عشق معشوق است. او از دیدن رخسار معشوق و زلف‌هایش به وجد می‌آید و حاضر است مانند فرهاد جان خود را فدا کند. شعر با یادآوری روزی که یارش به دوستان پیشنهاد رفتن به می‌خانه را داد و تأکید بر عدم حضور ابن یمین، پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌خانه و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۱۰

روز آنست که با یار بمیخانه رویم
بهر پروردن جان از پی جانانه رویم

خرم آن مجلس و کاشانه که ما هر دو بهم
شمع و پروانه آن مجلس و کاشانه رویم

مستی ما ز می عشق دلارام بود
حاش لله که پی ساغر و پیمانه رویم

عارض چون مه و آنسلسله مشکینش
چون ببینیم ز دل واله و دیوانه رویم

نه چنان شیفته زلف چو زنجیر و ییم
که توان داشت طمع باز که فرزانه رویم

جان فشانیم بر آنخسرو شیرین حرکات
تا چو فرهاد بجان باختن افسانه رویم

یاد آن روز که یارم بحریفان میگفت
که بجمع از پی عشرت سوی میخانه رویم

باز میگفت که چون ابن یمین حاضر نیست
میکده گر همه خلدست بیا تا نه رویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.