هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به توصیف معشوق و جذابیتهای او میپردازد. از زلف مشکین و لب لعل معشوق تا تأثیرات روحبخش حضور او، همهچیز با استعارههای زیبا و پیچیده بیان شده است. شاعر همچنین از عشق و غم ناشی از آن سخن میگوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و روان خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای غنی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۱۲
زلف مشکین تو بر طرف بنا گوش چو میم
هست چون بر سمن از سنبل تر حلقه جیم
من بجز جوهر فرد تو که نامش دهن است
درج یاقوت ندیدم صدف در یتیم
در جهان نیست کسی را بجز از نرگس مست
نسخه غمزه جادوی تو آن نیز سقیم
تا چه فرخنده وجودی که چو موجود شدی
ما در دهر شد از مثل تو فرزند عقیم
ز آن حلاوت که لب لعل شکر بار تر است
نبود بهره جز آنرا که بود ذوق سلیم
ای نسیم سر زلفت دم جانبخش مسیح
وی بنا گوش چو سیمت ید بیضای کلیم
تا اشارات غم عشق تو بربود دلم
هست قانون فلک راست چو تقویم قدیم
چون ز خاک سر کوی تو صفا بینم و بس
چه کنم روی به مروه چه کنم رکن حطیم
زنده گردد بنوی بار دگر ابن یمین
گر بخاکش گذرد ز آن دم جان بخش نسیم
هست چون بر سمن از سنبل تر حلقه جیم
من بجز جوهر فرد تو که نامش دهن است
درج یاقوت ندیدم صدف در یتیم
در جهان نیست کسی را بجز از نرگس مست
نسخه غمزه جادوی تو آن نیز سقیم
تا چه فرخنده وجودی که چو موجود شدی
ما در دهر شد از مثل تو فرزند عقیم
ز آن حلاوت که لب لعل شکر بار تر است
نبود بهره جز آنرا که بود ذوق سلیم
ای نسیم سر زلفت دم جانبخش مسیح
وی بنا گوش چو سیمت ید بیضای کلیم
تا اشارات غم عشق تو بربود دلم
هست قانون فلک راست چو تقویم قدیم
چون ز خاک سر کوی تو صفا بینم و بس
چه کنم روی به مروه چه کنم رکن حطیم
زنده گردد بنوی بار دگر ابن یمین
گر بخاکش گذرد ز آن دم جان بخش نسیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.