هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، احساسات شاعر را نسبت به معشوق و شیخ علی بیان می‌کند. شاعر از فراق و هجران می‌نالد، اما در عین حال به فضل و کرم شیخ علی امیدوار است و آرزو می‌کند که در سایه او به آرامش و کمال برسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی بالا، درک شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌سازد.

شمارهٔ ۲۱۶

گاه آنست که در آب سر افشان گردیم
تا بکی بیتو چو زلف تو پریشان گردیم

گر فتد سایه خورشید رخت بر سرما
از صفای رخ خوبت همه تن جان گردیم

چون خضر در ظلمات شب هجران توئیم
وقت نامد که بر آن چشمه حیوان گردیم

غمزه و ابروی چون تیر و کمان آفت ماست
لیک ترکش نکنم گر همه قربان گردیم

زر و گوهر ز رخ و دیده چو داریم تمام
بر عقیق یمن و لعل بدخشان گردیم

آفتاب فلک فضل و کرم شیخ علی
که چو در سایه ایوانش باخوان گردیم

دانم ای ابن یمین کز کف دریا صفتش
زود با کام دل و با سوی سامان گردیم

سایه عالی او تا بابد باقی باد
تا ز احسانش چو خورشید زر افشان گردیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.