هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از نگاه نکردن معشوق به سوی خود شکایت دارد و از گناه ناشناخته‌ای که مرتکب شده است می‌پرسد. شاعر به عشق خود به معشوق اشاره می‌کند و اشک‌ها و رنج‌هایش را گواه این عشق می‌داند. او از شیرینی و معنویت لب‌های معشوق یاد می‌کند و خاک پای او را با چشمه حیات مقایسه می‌کند. در پایان، شاعر از جور و ستم معشوق می‌نالد و به پادشاهی که به او پناه داده است اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۲۶۳

پری رخا نکنی هیچ سوی بنده نگاه
چه کرده ام چه خطا شد بگو که چیست گناه

منم که دعوی عشق تو میکنم همه عمر
بسست سرخی و زردی اشک و چهره گواه

شکر که طوطی جانرا غذا دهد لب تست
زهی حلاوت لب لا اله الا الله

بخاک پای عزیزت که خضر را ماند
بر آب چشمه حیوانت رسته مهر گیاه

سفید شد همه کس را که حال ابن یمین
ز دست جور تو مانند خال تست سیاه

ز دست جور تو مسکین دلم پناهی خواست
بر آستان خودش شاه عهد داد پناه

سر ملوک جهان پادشه طغایتمور
که در پناه خدا باد با جلالت و جاه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.