۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۳

زلف مشکین بر بنا گوش چو سیم افکنده ئی
از بنفشه بر سمن صد حلقه جیم افکنده ئی

ز ابن مقله خون چکاند ابن بواب از حسد
ز آنچنان شینی که اندر عین سیم افکنده ئی

بر گذرگاه صبا بگشاده ئی بندی ز زلفت
در جهان از عنبر سارا نسیم افکنده ئی

ایمسیحا دم قدم آخر مدار از ما دریغ
پرسشی کن چون توام زینسان کلیم افکنده ئی

لطف کن با وی ز تریاق لبم ده شربتی
مار مسکین چون برین قلب سلیم افکنده ئی

تا گرفتی ایدل اندر چین زلف او قرار
خویشتن را در شر و شور عظیم افکنده ئی

در دل ابن یمین مهر رخ چون ماه خویش
نشمری محدث که از عهد قدیم افکنده ئی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.