۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۴

یا رب کراست چون تو نگاری شکرلبی
سروی سمنبری صنمی سیم غبغبی

جانی بلطف و جمله خوبان چو قالبند
هرگز بلطف جان نشود هیچ قالبی

چون هست نور روی تو گو مه دگر متاب
با نور آفتاب چه حاجت بکوکبی

نسبت مکن بماه نو ابروی خویش را
کوهست پیش ابروی تو نعل مرکبی

بس روزها که در غمت آورده ام بشب
بر یاد آنکه با تو بروز آورم شبی

در آرزوی زلف چو شام تو هر سحر
مائیم و آب دیده و آهی و یا ربی

دائم در آنهوس که تو آئی بپرسشم
شکرانه جان همیدهم ار گیردم تبی

یکشب خیال تو لب بر لبم نهاد
گفتم که حاصلم ز تو جانیست بر لبی

تا در سفر چها کشد ابن یمین چو دید
روز وداع ماه تو در قلب عقربی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.