۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣٢

یکی گفت با من که خورشید تافت
ترا سر پر از خواب مستی چرا ؟

بدو گفتم ای مهربان یار من
ترا چیست با من در این ماجرا ؟

بسی بی من و تو درین مرغزار
غزاله کند چون غزالان چرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣١
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٣
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.