هوش مصنوعی: شاعر در این متن از روزهای سخت و تاریک گذشته خود می‌گوید که مانند شب سیاه بوده‌اند، اما اکنون به لطف خداوند، روزگارش تغییر کرده و شادی و موفقیت جای اندوه را گرفته‌است. او از جور و جفای روزگار شکایت می‌کند، اما تأکید می‌کند که با عنایت خداوند، شرایطش بهبود یافته و حتی از خارها رطب به دست می‌آورد. شاعر به فضل الهی و دوری از حاسدان اشاره می‌کند و در نهایت، از خداوند به خاطر نعمت‌هایش سپاسگزاری می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است و استفاده از صنایع ادبی و واژگان پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند جور روزگار و حاسدان نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارد.

شمارهٔ ۴۵

یکچند روز من ز سیهکاری فلک
بودی چنانکه فرق نمیکردمش ز شب

و اکنون چنان شدست که در چشم من چو روز
کافور فام گشت شب عنبرین سلب

بر رغم روزگار بتوفیق کردگار
با سعد گشت نحسم و اندوه با طرب

جور و جفای چرخ سر آمد بفضل حق
اکنون ز خار میدهد از بهر من رطب

با من سپهر دور وفا گر ز سر گرفت
آنرا سبب نه کس ز عجم بود و نه عرب

تا بار منتیم نباید ز کس کشید
منت خدایرا که نشد هیچکس سبب

ایزد نظر بعین عنایت بمن فکند
وینها کی از عنایت ایزد بود عجب

گر حاسدی بمن نظر نحس میکند
ور میدهد صداع من از سوز و از شغب

با تاب ماه چهارده شب تاب نا ورد
در تار و پود اگر چه که تاب آورد قصب

الحمدلله این نه نهانست در جهان
پیداست در صفای حسب صحت نسب

شعری ز نثره رشک بر شعر و نثر من
پاک آن نسب که زیور او باشد از حسب

ابن یمین گشایش کارت ز خلق نیست
گر حاجتیت هست ز درگاه حق طلب

بر آتش جگر نزنی آب زندگی
از دست سفلکان و گرت جان رسد بلب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.