۱۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴

آنکه از برق سحاب کرم شامل او
تا ابد طی را دل و جان در تابست

و آنکه خصمش بمثل گر بود از آهن و روی
درگه معرکه لرزنده تر از سیمابست

تیغ چون آب وی و سینه پر آتش خصم
دشنه رستم دستان و دل سهرابست

اتفاق همه خلقان جهان هست بر آنک
پهلوانی که بدین زور وتوان و تابست

حارس و حامی اقلیم هنر شیخ علیست
که به بیداری او چشم فلک در خوابست

بجز این ورد ندارند گروهی که مدام
رویشان از پی طاعت بسوی محرابست

که سرافراز جهان شیخ علی باقی باد
کز نم ابر کفش کشت امل شادابست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٣
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.